چه حس خوبی............
امروز 6 رمضان و13 تیر ماه 1393عصر یه روز تابستونی و هوای نسبتا خنک ساعت 20.30و چیزی بیشتر از نیم ساعت به افطار نمونده .کیان وبابا پدر و پسر رفتن واسه سفره افطاری خرید کنن .کیان سوار سه چرخش شد و با باباجون رفتن بیرون و من از پشت پنجره نگاهشون میکنم .چقدر لذت بخشه زندگی با تو پسرم از دیدن ذوق کردنهات از رابطه خوب پدر و پسری از دیدن قد کشیدنهات و بلند خندیدنهات از خوشبختی لبریزم .الانم خیلی احساس خوبی بهم دست داد که از پشت پنجره خنده هاو نگاه قشنگتو دیدم اومدم برات بنویسم که بهترین احساس دنیا رو دارم.و با وجود تو و بابا من خیلی خوشبختم .از هر دوتون ممنونم مردان زندگیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی