امیرکیانامیرکیان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

گذری بر دنیای کودکانه امیر کیان...

بالاخره ما دفاع کردیم

1393/7/17 0:30
نویسنده : مامان کیان
700 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از یه وقفه طولانی ما اومدیم .سلام و صد سلام به همه دوستای خوبم به عزیزانی که در نبود ما کلی پیام واسمون گذاشته بودن که از همگی تشکر میکنم به خاطر این همه لطف و توجهی که داشتن .امیدوارم از این روزهای زیبای پاییزی نهایت لذت رو ببرید.راستش تو این مدت که نبودیم دلمون واسه وبلاگ و دوستان و نوشتن روزمرگی ها و سر زدن به کوچولو های خوشگلم تنگ شده بود ولی چه کنم که خیلی درگیر بودم و بالاخره تموم شدم و من و کیان دفاع کردیم.درسته من و کیان دوتایی از پایان نامه ارشد مامانی دفاع کردیم .امروز دقیقا 12 ساعت پیش یعنی ساعت 11 صبح 16 مهر ماه از پایان نامه ای که با آقا کیان و البته با کمک کیان نوشته بودم به خوبی و با نمره کامل دفاع کردم و قشنگترین خبر اینکه قراره تو یه ژورنال خارجی خیلی معتبر چاپ بشه و خیلی خوشحالم از اینکه این کار رو با کیانم انجام دادم و این مقاله رو با همه وجودم به پدر و مادر و همسر مهربان و پسر گلم تقدیم میکنم مخصوصا به کیان که در دقیقه دقیقه این کار همراهم بود.و از اینکه کیان تو جلسه دفاع پیشم بود خیلی خیلی خوشحال بودم و احساس خوبی داشتم .ما کارشناسی ارشد رو با هم خوندیم یعنی درست از وقتی که من وارد دانشگاه شدم متوجه شدم که یه فرشته تو راه دارم اولش فکر کردم نمیتونم از پسش بر بیام ولی یه چیزی ته ته دلم میگفت میتونم تا اینکه نهایتا تصمیم گرفتم با همه سختیهای دوران بارداری ادامه تحصیل بدم و اینطور شد که کیان از وقتی که خیلی خیلی کوچولو بود دانشجو شد.امتحانات ترم اول و ترم دوم رو با هم دادیم و با هم پای کتابها و تحقیقات نشستیم .با هم سر کلاسها رفتیم به حرفای استادها گوش کردیم و با هم کنفراس دادیم .و یه خاطره خوب اینکه تو درس کوانتوم بالاترین نمره رو منو کیان گرفتیم که چیزی هم به دنیا اومدنش نمونده بود .یه سر به دانشگاه زدم که استادم خانوم کنگرلو منو تو سالن دانشگاه دید و گفت آفرین به شما مامان زرنگ .آخرین امتحان ترم دومم با هم دادیم و چند روز بعد کیان من به دنیا اومد .کارای پایان نامه رو هم با هم انجام دادیم مثل پسرای خوب همیشه و همیشه پیشم بود با وجود همه شیطنت ها و سختی ها ش بهترین خاطره دوران کارشناسی ارشد رو برام رقم زد .پسر عزیزم وجود تو بزرکترین پشتوانه و زیباترین امید در همه مراحل زندگیم بوده و هست .با وجود تو همه دنیا مال منه .....خدایا شکرت به خاطر فرشته ای که بهم دادی.

تقدیم به پسر عزیزتر از جانم

کیان و مامان سر جلسه دفاع

فدات بشم که انقدر آقا بودی .با ادب بودی و قشنگ به حرفای مامان گوش میکردی .


راستی موهای کیان رو چند وقتیه کوتاه کردم اینم چند تا عکس از جناب مهندس

با همه دنیا عوض نمیکنم اون چشمان سیاهت رو.....دوستت دارم پسرم.

 

پسندها (8)

نظرات (9)

مریم(مامان کیان)
17 مهر 93 9:47
عزیزم بهتون تبریک میگم واقعا کار سنگینی و با کیان انجام دادین خدا رو شکر به خوبی انجام شد..... ان شا اله دکتری چقدر عکسای کیان با عینک خوشگل شده
مامان کیان
پاسخ
ممنون مریم جون.واقعا با کیان فوق العاده سخت بود ولی خب تموم شد خدا رو شکر .جدیییییییییییییی عینک مامانمه که خیلیم ماهرانه میزنه به چشمش
مامان الی
17 مهر 93 11:37
عززززززززززیزم دلم واسه هر دوتون یه ذره شده.چقدر بزرگ شده این عزیز خاله.اگه اینجا بود محکم بغلش می کردم.واقعا خوشحالم از این که دفاع کردی دوست خوبم.می تونم حستو درک کنم.از این به بعد از لحظه لحظه بودن در کنار پسر نازت و همسرت لذت ببر.آفرین به آقا کیان گل که اینقدر پسر خوبیه.
مامان کیان
پاسخ
.منم عزیزم خیلی دلم واست تنگ شده خیلییییییییییییی .آره والا از این به بعد من و کیان و یه استراحت اساسی
رخساره
17 مهر 93 23:34
خیلی خوشحالم که با همچین مامان فعالی آشنا شدم چقد خوب که با کیان ناز نازی این دوران رو گذروندی کاش بشه منم ارشد بخونم خیلی دلم میخواد کیان هم خیلی نااااااااز شده با موهای کوتاه خیلی نازه پسری از طرف من یه بووووووس آبدار بکنش براش اسپند هم همیشه دود کن جیگر خاله
مامان کیان
پاسخ
منم از آشنایی با دوست خوبی مثل شما خوشحالم .مطمئنم اگه بخوای میتونی.....جدی میگی یعنی موی کوتا بهش میاد؟اولین روز که موهاشو کوتاه کرده بود خیلی غصه خوردم
مامان تینا و...
20 مهر 93 8:02
آفرین مامانی واقعا که کار بزرگی کردی من که با بچه به هیچ کاری نمیرسم برات آرزوی موفقیت های بیشتر دارم کیان نازم رو ببوس
مامان کیان
پاسخ
ممنون مامان تینای عزیز .شما هم تینای نازنا زی منو ببوسین.
پگاه مامان آرتین
22 مهر 93 8:50
عزیزم تبریک می گم ایشالا موفقیتای آتی منم کارشناسی ارشدو ترم آخرشو سرآرتین بارداربودم وبا وجودآرتین دفاع کردم ودکترا قبول شدم وخلاصه بگم عزیزم پاقدمشون خیر وبرکته. می بوسمش این خوشتیپ کو چولورو
مامان کیان
پاسخ
فدات شم پگاه جون چقدر نیرو گرفتم راستش با سختیهایی که کشیده بودم از ادامه تحصیل منصرف شده بودم ولی حالا که شما رو میبینم که انقدر پر از انرژی و فعالیتی امیدوار میشم.شما هم آرتین نازم رو ببوس
نگار
22 مهر 93 16:06
سلام عزیزم واقعا بهت تبریک میگم... حضور این فرشته ها به آدم انرژی می ده ... انگار خداوند به یمن حضورشون برکت زندگی آدمو چند برابر می کنه. من شهریور دفاع کردم و هر لحظه از فرشته کوچولوم میخواستم که برام دعا کنه... و چه زود این دعاها مستجاب شد... از عکسات انرژی گرفتم.
مامان کیان
پاسخ
خیلی ممنون .بله عزیزم واقعانم همین طور وجودشون گرمی و امید میده خوشحالم از اینکه این کار رو با پسرم انجام دادم و همیشه پیشم بود.
نگار
22 مهر 93 16:17
خانمی با اجازه ات لینکت می کنم! شاد باشی
مامان کیان
پاسخ
خوشحال میشم عزیزم منم لینکتون میکنم
مامان علی کیا
30 مهر 93 21:31
مبارک بسلامتی
مامان امیرعلی
30 آبان 93 19:32
سلام آفرین بهتون واقعا......منم دانشجو هستم راستش نی نی نمیخواستم ولی قسمت...الان همه دنیای من و باباشه امیرعلی منم تصمیم گرفتم با همین نی نی به راه و ایندم ادامه بدم شمارم که دیدم دلگرم تر شدم! لینک تون کردم به مام سر بزنین
مامان کیان
پاسخ
سلام عزیزم .ممنون .من هم برای شما آرزوی موفقیت میکنم .چشم حتما