امیرکیانامیرکیان، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

گذری بر دنیای کودکانه امیر کیان...

یک روز خیلی معمولی از زبان کیان

1393/2/15 17:58
نویسنده : مامان کیان
278 بازدید
اشتراک گذاری

امروز من هر کاری که میکردم مامان این شکلی بودنه.مامان میزها رو پاک میکرد و وقتی من میخواستم از میزها بگیرم و کمکش کنم این شکلی میشد.ولی من فقط میخواستم ببینم لکه ای روی میزا نمونه وگرنه اصلا هدفم خرابکاری نبود.

اینجا که میبینید اخبار گوش میکنم همشم متوجه هستم چی میگه.....مخصوصا بخش ورزشی

اینجا هم دارم به مامانم توی تمیز کردن خونمون کمک میکنم.

امروز مامانم بازم کتابها و نوت بوکش رو جمع کرد و رفتیم اتاق من .مامان ازم خواست با اسباب بازیهام بازی کنم ولی من دوست نداشتم .

در کمد رو باز کردم و کفشای مامانم رو برداشتم ولی هدفم خرابکاری نبود فقط کنجکاو بودم .وقتی مامان اومد این شکلی شدشاکیمنم این شکلی بودمخندونک.

من دلم میخواست به مامانم توی نوشتن پایان نامش کمک کنم.در نتیجه یه فکری به سرم زد ...............آهان با نوت بوک مامان مخشاشو مینویسم مامان بیاد خوشحال بشه

فکر کنم مامان خوشحال شد ولی چرا نوت بوکش رو گذاشت روی تخت؟؟؟....فهمیدم شاید میخواد خودم بردارمش

من بازی با سیم ها رو خیلی دوش دارم میخوام مهندش بشم.چشمک

هر چی زور دارم سیمها رو میکشم شاید موفق شدم نوت بوک بندازم زمین و به مشخ نوشتن ادامه بدم .......اینجا بود که مامانم برام شعر مورد علاقم رو گذاشت

ولی نمیدونم چرا دوباره مامانم گذاشتش روی تختتعجب.من که کار بدی نکردمغمگین

این بار برمیدارمش حالا ببینین

حرکت یک :هدف مشخص شد.

حرکت دو:پیش به سوی هدف

هوراااااااااااااااااابیا مامان من به هدف رسیدم

اینم از شادمانی من بعد عملیات به قول مامانم خرابکارانه.............

ولی میدونید مامانم چی کار کرد.یه کار نامردانه. نوت بوکش رو جایی گذاشت که من نمی تونستم بهش برسم و این آخر نامردی بودگریه

خیلیییییییییییییییییییییییییی دور بود من نمی تونستم بردارمش

تلاشهای بی نتیجه من.و مامان این شکلی بودولی من این شکلی بودمغمگین

واین قیافه من در پایان غم انگیز .ولی آخر سر مامان کلی من بوسم کرد بوسبوسبوسو یه حسابی.

اینم یه روز خیلی معمولی معمولیچشمک.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان نیلوفر
15 اردیبهشت 93 22:44
وروجک از 9 ماهگی پای لپ تاب؟؟؟!!!!
مامان بردیا شیطون
16 اردیبهشت 93 12:12
جوووووووووووووووووووووووووووونم قربونت برم ..... بردیای منم از کوچیکی عاشق لب تاپه.... هر جا بزاریش بردیا هم اونجاس عاشقتم کیان خوشگله.....بلا شدی......فدات بشم
مامان کیان
پاسخ
مرسی خاله جونم .
مریم(مامان کیان)
16 اردیبهشت 93 12:53
عزیزم آفرین که به هدفت میرسی مامان اش میدونم کار خطرناکیه هم برای خودش هم برای نوت بوک شما اما تو ذوق اش نزن وقتی به هدف اش میرسه
مامان سهند و سپهر
20 اردیبهشت 93 8:26
عزیییییییییییزم چه نازه این پسر تو وای هزارماشالا خیلی ماههههههههههه اسپند فراموشت نشه مامانی . ببوسش خصوصی هم داری
مامان کیان
پاسخ
خیلی ممنون شما لطف دارید .مرسی بابت خصوصی
رخساره
31 اردیبهشت 93 2:23
جووووووووووووووونم کیان جوجو ماشاله که از الان هدفمند کار میکنی خخخخ بوووووووس واسه خودتو خرابکاریان جوجه خوشگله
مامان کیان
پاسخ
بله خیلیم هدفمند کار میکنم .خیلیم شیطونم خاله جونی